شب دوم

این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته / هیئت بیت الشهدا

شب دوم ماه محرم

۵۵۶ بازديد

شب دوم ماه محرم 

 

شبنم گل لطیف تر ، از قطره های بارون

لطیف تر از شبنم گل ، کوثر گریه هامون

داغ چشامون ، زخم صدامون

زندگی بی عشق ، مرگ برامون

گل می گیره غبارشو ، با قطره های شبنم

برای شستن گناه ، من اشکامو میارم

طراوت عشق ، تگرگ ماتم

چه حسی داره ، ماه محرم

ای خوش به حال اون که سر

گذاشت به پای یارش

با دست پُر خون دلشو

گذاشت تو کوله بارش

هر کس که عشق ، دارو ندارش

دیدن مولی است آخر کارش

خیلی هوا گرمه ، شنا داغه

از آسمون آتیش می باره

اما دلای گرم تر از عشق

پیش خدا گرمی بازاره

پیشونی ما از عرق خیسه

از کنج ابرو آب می ریزه

مادر با دستاش ، نم نم بارون

رو پلک طفل خواب می ریزه

پاها که تو رملا فرو میرفت

اسبایی که آروم می تازند

این ردپاهایی که معلومه

آینده ی دنیا رو می سازن

باید برقصه با نسیم گرم

اون پرچمی که رنگ آتیشه

پرچم نشونی قبیله است تو

یک ماجرای داغ در پیشه

هم پای کشتی نجات خلق

مثل یک قایق ، کشتی نوحه

کشتی دلها ، کشتی عشقه

پیشونی کشتی ، مثل کوهه

پیشونی کشتی عمو عباس

دریایی از غمها را می شکافه

تا قافله عباس رو داره

دریاچه آرومه ، هوا صافه

کشتی به ساحل می رسه اما

دل تو دل بی تاب خواهر نیست

دستهاش شبیه بید می لرزه

هر وقت می بینه برادر نیست

می گفت از وقتی که اینجایی

افتاده تو خیمه عجب شوری

دلشوره می افته به سر تا پام

وقتی که می بینم ازم دوری 

شب دوم ماه محرم روضه کاروان کربلا

۵۷۵ بازديد

روضه شب دوم (کاروان کربلا)

 

رسیدیم و اینجا دل من تکان خورد

چه شد ناگهان مهمل من تکان خورد

رسیدیم و طوفان رسید است از حالا

چرا پرده ی مهملت رفت بالا

پس از سالها حال زینب خراب است

روی صورتم تابش آفتاب است

چه باید کنم سایه ی بر سر من

ابالفضل خاکی شده مهجر من

ببین اول کاری اوضاعمان را

دل آشوب زنهای در کاروان را

کمک کن توانی نمانده به پایم

رکابم شو از ناقه پایین بیایم

نرو از کنارم که زینب نمیرد

خدا از سرم سایه ات را نگیرد

تو هستی منم نیت خوب دارم

به پیش همه عزتی خوب دارم

خدایی نکرده نباشی تو عباس

من اذیت شوم از حواشی تو عباس

شما که نباشید دورم شلوغ است

بگو آنچه را که شنیدم دروغ است

بگو بی برادر نخواهم شد اصلا

گرفتار لشگر نخواهم شد اصلا

بگو حرمله تیرهایش شکسته

بگو زجر نامرد ، پایش شکسته

بگو خنجر شمر در خانه جا ماند

بگو ساربان مُرد ، دستش جدا ماند

بگو اسبها نعل تازه ندارند

برای جسارت اجازه ندارند

بگو کوفه همه با ما دوست هستند

علی دوست یا فاطمه دوست هستند

بگو توبه کردند ، اشرار کوفه

خرابه شده کوچه بازار کوفه