السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته / هیئت بیت الشهدا

بین الحرمین

۵۸۱ بازديد

در سینه مان حسینیه هایی مکرم است
هر شب برای روضه ات آقا محرم است

ما پای شعر محتشمت سینه زن شدیم
"باز این چه شورش است که در خلق عالم است"

سر های ما چه قابل اگر بشکند حسین
"سر های قدسیان همه بر زانوی غم است"

این رستخیز سینه زدن هاست کز زمین 
"بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است"

هر دیده ای که گریه کند در غمت حسین
یک چشم او مطابق صد چشمه زمزم است

با یاد لحظه ای که علم خورده بر زمین
ما گریه می کنیم به هر جا که پرچم است

بی خود نمی دهند به کسی اشک ، این ثواب
مخصوص دیده ای است که با دوست محرم است

هر گوشه ای به داغ تو مشغول و بازهم
عالم برای روضه ی داغ شما کم است

ما را چه ارزشی است، به این چند قطره اشک
جایی که روضه خوان عزای تو آدم است

 


مبارزه با صهیونیست

۵۶۶ بازديد

تربت

۵۸۸ بازديد

فی طِینِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع الشِّفَاءُ مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ هُوَ الدَّوَاءُ الْأَکْبَرُ.

شفاى هر دردى در تربت قبر حسین (علیه السلام) است و همان است که بزرگترین داروست.

کامل الزیارات ص ۲۷۵




در محضر استاد

۵۶۲ بازديد

آل سعود

۸۸۸ بازديد
یا آلَ سُعودْ
ای آل سعود
یا خُدَّامَ أمریکا و الصَّهایِنة... أیُّها الأذِّلاءْ
ای خادمان پست و ذلیل آمریکا و صهیونیزم
یا مَن مُلِئَتْ بُطُونُکم من الحَرامْ ... ای کسانی که شکمهایتان از حرام پر شده است
نحنُ من یَحرُصُ و یُحافِظُ على الوَحدَةِ بین
المُسلمینْ
ما کسانی هستیم که به وحدت مسلمانان
حریصیم و از آن حفاظت می کنیم
أمَّا أنتم فقد کُنتم و لا زِلتم تَعبَثُونَ بِوَحدةِ الأُمَّةِ
الإسلامیة و تُمَزِّقونَ صُفوفَها ... ولی شما، وحدت امت اسلامی را ضایع کرده و
میکنید و صفوف مسلمانان را متفرق میکنید
یا آلَ سُعود ... أنتم من أوجَدتمُ الإرهابَ ..أنتم
أصلُ داعشَ و التَّکفیرییّن
ای آل سعود، شما همان کسانی هستید که
تروریسم را به وجود آوردید... شما ریشه داعش و
تکفیریها هستید
یا آلَ سُعودْ ..أنتم خَوَنةُ الحَرمینِ الشَّریفی نْ
ای آل سعود... شما خائنان حرمین شریفین
هستید
نأملُ من الله أن یُحرِّرَ قریبا قِبلتَینا المسجدَ الحرامَ
و المسجدَ الأقصى
امیدواریم خداوند به زودی دو قبله ما، مسجد
الحرام و مسجد الاقصی را
من بَراثنِ الیهودِ و من بَراثِنِکم یا أشِقّاءَ الیهودْ
از چنگال یهودیان و از چنگال شما برادران یهود
آزاد کند
بالأمسِ قَتلتمُ المُسلمینَ الأبریاءَ فی الیمنِ و فی
مِنى
دیروز مسلمانان بیگناه را در یمن و منا کشتید
والیومَ تَبللَّت أیدِیَکم بدماءِ الأبریاءِ کالشَّیخِ النَّمِ رْ
و امروز دستتان به خون بیگناهانی مانند شیخ
نمر آلوده شده است
وهذا الدَّمُ المسکوبُ ظُلماً سَیَنالُ منکم سریعاً
و این خون به ناحق ریخته شده، به سرعت دامن
شما را خواهد گرفت
ترقَّبوا الرَّدَ القاسی مِن شَبابِ المسلمینَ و من
شُعوبِ الأمةِ الإسلامیة . منتظر پاسخ سخت جوانان مسلمانان و ملتهای
امت اسلامی باشید
أعمالُکم تدلُّ على اقترابِ نهایتِکم وذاکَ الیومُ
قریبٌ إن شاء الله . این کارهایتان نشان از نزدیکی پایان شما دارد و
آن روز نزدیک است ان شاءالله
لبیک یا رسولَ الله ... لبیک یا رسول الله
یا آل سعود یا آل یهود
الوعده الوعده
ها انتم تسمعون صوتی و صوت اصدقائی من
ایران
من بین جبل طالقان و شهر ری
من تلک بقعة التی ستعیج منها جیوش الاسلام
معلنة لدایة زوالکم و استهلالکم
فاتحة بلا عدو حسونکم
کما فتح مولانا امیرالمومنین ، علی ابن ابی طالب
مثل اجدادکم فی خیبر
ایها التغاط ، ایها القتله ، ایها الفجره
یا من اقسمتم بالعدو الله و الاسلام
اکلمکم ، اسمعونی جیدا
ان وعد الله الحق
سننتقم و منکم شر انتقام
سننادئکم و سنخرجکم من جهونکم
و ندب قصورکم ، قصور ظلم و الکفر
و نهدمها فوق رئوسکم
سوف مطهر حرمین الشریفین من رجسکم و
نجسکم
سیعطی یوما نری مهدینا ، مستردا علی جدار
کعبه
مظطمرا به صوت الحیدری
علی یا اهل العالم انا الامام القائم
علی یا اهل العالم انا صمصام المنتقم
یا طالب بدم المقتول بکربلا
یا فارس الحجاز ، یا بقیة الله ادرکنا
لبیک یا مهدی

یا رب البیت الحرام

۱,۰۲۷ بازديد



میعادگاه دوست


ای عاشق مشتاق که خواهان لقایی 
در راه طلب گم شده‏ای بی‏سر و پایی 
میعاد گه دل بر جانانه همین جاست 
یک لحظه به خود آ و نظر کن که کجایی 
با عجز بر این خاک گران مایه بنه سر 
گر آمده‏ای بر در سلطان به گدایی 
دست طلب انداز به دامان وصالش 
شاید برسی از ره لطفش به نوایی 
تو بندگی‏آموز که آن شاهد یکتا 
داند روش بنده نوازی و خدایی 
او خوانده تو را بر سر خوان کرم خویش 
شرمنده چرایی تو ز بی‏برگ و نوایی؟ 
بی‏پرده کند جلوه گری از در و دیوار 
تو ناله و فریاد بر آری ز جدایی 
معشوق بود بر سر پیمان محبت 
زشت است اگر بر سر میعاد نیایی

امام رضا علیه السلام

۶۶۱ بازديد
روزی که نام عشق بازان را نوشتند
این قوم را مجنون ، تو را لیلا نوشتند
آنگاه مُلکِ عاشقی تقسیم کردند
این سرزمین را مالِ تو آقا نوشتند
زهرا به هر سویی ، سفیری را فرستاد
نام تو را صد شکر سهم ما نوشتند
ایران چه کم دارد ؟ دیار اهل بیت است
یک سو علی ، یک سوی آن زهرا نوشتند
این سرزمین را از همان اول خریدند
مدیون خانوادة موسی نوشتند
با حُبِّ تو هر شیعه ای « اثنی عشر » شد
یعنی کنار نامتان « الا » نوشتند
از بعد آنکه ضامن آهو شدی تو
عشاق را آوارة صحرا نوشتند


تو سفره دار عالمی مشکل گشایی
آقای ما سلطان علی موسی الرضایی

اشکی چکید و باب صحبت با تو وا شد
ناگاه دیدم صحن تو عرشِ خدا شد
آنقدر وا کردی گره از کار مردم
تا پنجره فولاد تو دارالشفا شد
اصلاً نمی دانم زِ کِیْ بُردی دلم را
اصلاً چگونه این دلم جای شما شد
یک نیمه شب افتاد راهم در حریمت
دیگر نمی دانم که با حالم چه ها شد
من اولین باری که بوسیدم ضریحت
از داغی آن بوسه قلبم مبتلا شد
پای ضریحت عاشقی با گریه می گفت
در این حرم امضا برات کربلا شد

غیر از تو من با هیچ کس کاری ندارم
اصلاً بدون تو خریداری ندارم

روضه شب سوم حضرت رقیه

۵۹۱ بازديد

روضه شب سوم حضرت رقیه

 

دست بگذار به قلبم ، نگرانم بابا

تا که آرام شود روح و روانم بابا

چند وقت است صدایم نزدی ، دختر من

چند وقت است نگفتمن به تو ، جانم بابا

نه تو هستی ، نه عمو و نه علی اکبر هست

پس برای چه کسی شعر بخوانم ، بابا

بس که در راه دویدم به خدا خسته شدم

بغلم کن روی پایت بنشینم بابا

زجر ملئون به روی جای لبت سیلی زد

چند شب تلخ شده طعم دهانم بابا

گیسویم سوخته است و کف پام آبله زد

بازویم بین ، شکسته به گمانم بابا

 

شب سوم روضه حضرت رقیه

۸۷۳ بازديد

شب سوم روضه حضرت رقیه

 

یه موقع اومدی ، که من نایی ندارم

ببخش که اسباب پذیرایی ندارم

غصه سرم ریخته ببخش ، وضعم بهم ریخته ببخش

بعد آتیش خیمه ها ، مو هام یکم ریخته ببخش

قافله شهر شام رفت ، میون ازدهام رفت

با گل سر بابا جون ، چند تا النگوهام رفت

قافله شهر شام رفت ، میون ازدهام رفت

با گل سر باباجون ، یه مشتی از موهام رفت

از این و اون سرت رو ، دست به دست گرفتم

از نیزه ها آخر ، سرت رو پس گرفتم

 عمه جان من که جدم علی به وقت نماز

داد انگشتری به اهل نیاز

مادرم فاطمه سه لیل و نهار

نان افطار خویش کرد ایثار

من خود آن گوشواره می دادم

دُر به آن نا به کار میدادم

پس بگو تازیانه کم بزنند

دخترم ، ترانه ام بزنند

 

 

در محضر استاد

۵۴۸ بازديد
آیت الله ناصری:

در روایت از امام صادق علیه السلام نقل شده است:
إنّما المؤمنُ بمنزِلَةِ کَفّةِ المِیزانِ ؛ کُلّما زِیدَ فی إیمانِهِ زِیدَ فی بلائِهِ
(کافی،ج۲،ص۲۵۴)

مؤمن مانند کفه های ترازو است؛ هرچه ایمانش زیادتر شود، بلاهایش هم زیادتر می شود.
هر مقداری درجه ایمان تو بالا رفت، درجه بلای تو هم بیشتر می شود. این قاعده است؛ چون می خواهد اجر بیشتر بدهد، مقام بیشتر به تو بدهد، فیض بیشتر به تو برساند؛ پس انسان به رضای خدا راضی باشد. البته باید به وظیفه خود عمل کنیم و بعد راضی باشیم. اگر مریض شدیم، به دکتر برویم و بعداً به رضای الهی راضی باشیم.