السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته / هیئت بیت الشهدا

مناجات امام زمان

۵۹۳ بازديد
شکوه دارم از خودم بربخت خود پا میزنم
سالها روضه میایم باز درجا میزنم

گریه ات را با گناهانم دراوردم ولی..
مینشینم ناله الغوث آقا میزنم

گرچه میگویم که دنیای منی یابن الحسن
در عوض قید شمارا پای دنیا میزنم

از دورویی خسته ام از دست دارم میروم
با همین اعمال زشتم حرف زیبا میزنم

من بدم اما دعایم کن تو بابای منی
طفل بازبگوش هستم روبه بابا میزنم

خیمه ات خلوت که باشد درد دل راحت تر است
پس میایم حرفهایم را سحرها میزنم

طاقت من طاق شد پس کی براتم میرسد
یا ببر تا کربلا یا که خودم را میزنم

بازهم از طوس دارد برگ دعوت میرسد
برگه حاجات خود را در حرم تا میزنم

امام رضا (ع)

۶۰۲ بازديد
قامت سرو در آن کوچه بهم ریخته بود
زهر انگار ز سر تا به قدم ریخته بود

هر قدم، زیر لبش نالهٔ یا زهرا داشت
دردها بود که بر زانوی خَم ریخته بود

گفته بود از غمِ خود پیشِ اباصلت کمی
وای اگر دیدی عبا روی سرم ریخته بود...

با سر و صورت و زانو وسط حجره فتاد
همهٔ عرش، کفِ حجرهٔ غم ریخته بود

مثل یک مار گزیده، بخودش می پیچید
یادِ گودال در آنجا ز قلم ریخته بود


خوب شد زودتر از مرگ، جوادش آمد
دید بر جان پدر، زهرِ ستم ریخته بود

روی زانوی پسر، جان پدر بر لب شد
روی لبهای پسر نوحه و دم ریخته بود

آه، این واقعه در کرب و بلا بر عکس است
اشکِ بابا به پسر، پیش حرم ریخته بود

پدری پیش پسر با سرِ زانو آمد
چه پسر، آه که سر تا به قدم ریخته بود

إرباً إربا شده بود آن قد و بالای رشید
یک بدن بود ولی چند رقم ریخته بود

دست خواهر که سرِ دوش برادر افتاد
دید احوال حسینش چه بهم ریخته بود

خوب شد آمدی ای خواهر مظلومهٔ من
غم عالم بخدا روی سرم ریخته بود

شب سوم روضه حضرت رقیه

۵۶۷ بازديد

شب سوم روضه حضرت رقیه

 

با سر رسیدی ، بی سر به گودال  بابا جان

از ذوق دارم ، می روم از حال بابا جان

حس میکنم ، جا خوردی از وقتی مرا دیدی

راحت بگو ، در صورتم بابا چه ها دیدی

پا تا سرم را بعد تو غم ها عوض کرد

آن دختری که داشتی خیلی بد آورده

یادت می آید شانه و موی کمندم را

در بین دختر بچه ها ، قد بلندم را

شانه به غارت رفت ، مویم سوخت ، درهم شد

قدم دم خیمه به زیر چکمه ها ، سوخت ، درهم شد

یادت می آید چشمهایم آسمانی بود

کارم فقط در پیش تو شیرین زبانی بود

حالا ببین خون مُردگی چشم هایم را

لکنت زبان و لرزش بین صدایم را

یادت می آید بازوی من بوسه گاهت بود

هر روز طاق ابروی من بوسه گاهت بود

یادت می آید دست بوست می رسیدم من

بین حیاط خانه دائم می دویدم من

نه لب برایم مانده تا بوسه بردارم من

نه می دوم از بس پدر ، درد کمر دار

میادت می آید که ستاره گوش من کردی

روز تولد گوشواره گوش من کردی

پاره شده در وقت غارت لاله گوشم

شد گوشواره آلت قتاله ی گوشم

یادت می آید بود پشت پرده ها جایم

با دست های خود حنا بستی به پاهایم

چشم تو روشن بین هر بازار می گردم

یادت می آید ای پدر ، زهرای تو بودم

بین همه ، انسیة الحورای تو بودم

در کوچه های بن بست سیلی بی هوا خوردم

روی شتر از پیر زنها هم عصا خوردم

مجوز فعالیت هیئت بیت الزهرا

۵۹۰ بازديد

ده توصیه رهبر انقلاب

۶۷۳ بازديد

تنفیذ حکم ریاست جمهوری

۵۷۷ بازديد

نصیحت رهبری

۵۸۶ بازديد

امام رضا

۵۸۸ بازديد

امام رئوف (ع)

۵۷۰ بازديد
 

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا (ع)

۱,۳۲۴ بازديد
روزی که نام عشق بازان را نوشتند
این قوم را مجنون ، تو را لیلا نوشتند
آنگاه مُلکِ عاشقی تقسیم کردند
این سرزمین را مالِ تو آقا نوشتند
زهرا به هر سویی ، سفیری را فرستاد
نام تو را صد شکر سهم ما نوشتند
ایران چه کم دارد ؟ دیار اهل بیت است
یک سو علی ، یک سوی آن زهرا نوشتند
این سرزمین را از همان اول خریدند
مدیون خانوادة موسی نوشتند
با حُبِّ تو هر شیعه ای « اثنی عشر » شد
یعنی کنار نامتان « الا » نوشتند
از بعد آنکه ضامن آهو شدی تو
عشاق را آوارة صحرا نوشتند
تو سفره دار عالمی مشکل گشایی
آقای ما سلطان علی موسی الرضایی
اشکی چکید و باب صحبت با تو وا شد
ناگاه دیدم صحن تو عرشِ خدا شد
آنقدر وا کردی گره از کار مردم
تا پنجره فولاد تو دارالشفا شد
اصلاً نمی دانم زِ کِیْ بُردی دلم را
اصلاً چگونه این دلم جای شما شد
یک نیمه شب افتاد راهم در حریمت
دیگر نمی دانم که با حالم چه ها شد
من اولین باری که بوسیدم ضریحت
از داغی آن بوسه قلبم مبتلا شد
پای ضریحت عاشقی با گریه می گفت
در این حرم امضا برات کربلا شد
غیر از تو من با هیچ کس کاری ندارم
اصلاً بدون تو خریداری ندارم