شب سوم روضه حضرت رقیه
یه موقع اومدی ، که من نایی ندارم
ببخش که اسباب پذیرایی ندارم
غصه سرم ریخته ببخش ، وضعم بهم ریخته ببخش
بعد آتیش خیمه ها ، مو هام یکم ریخته ببخش
قافله شهر شام رفت ، میون ازدهام رفت
با گل سر بابا جون ، چند تا النگوهام رفت
قافله شهر شام رفت ، میون ازدهام رفت
با گل سر باباجون ، یه مشتی از موهام رفت
از این و اون سرت رو ، دست به دست گرفتم
از نیزه ها آخر ، سرت رو پس گرفتم
عمه جان من که جدم علی به وقت نماز
داد انگشتری به اهل نیاز
مادرم فاطمه سه لیل و نهار
نان افطار خویش کرد ایثار
من خود آن گوشواره می دادم
دُر به آن نا به کار میدادم
پس بگو تازیانه کم بزنند
دخترم ، ترانه ام بزنند
- ۱۹۵ ۱۸۱
- ۰ نظر
جشن عید غدیر / هیئت بیت الشهدا
جشن عید غدیر هیئت بیت الشهدا
عید غدیر
ماجرای روز عید غدیر
داستان غدیرخم
عید غدیر
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
فرازی از دعای روز دحوالارض
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا (ع)
شب نهم روضه حضرت عباس
مجوز هیئت بیت الشهدا
شهید محسن حججی
در محضر استاد / خانواده شهید حججی
علی و فاطمه
ده توصیه رهبر انقلاب
اطلاعیه همکاری
درخواست از اعضای محترم