شب دوم محرم

این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته / هیئت بیت الشهدا

شب دوم ماه محرم (ویژگی ها و نحوه شهادت بریر بن خضیر)

۶۲۸ بازديد

ویژگی ها و نحوه شهادت بریر بن خضیر

 

بریر بن خضیر همدانی:

١ . قرآن شناسى
بُرَیر، از بزرگ ترین قرآن شناسان عصر خود در کوفه بوده است ، به گونه اى که وى «أقرأ أهل زمانه (بهترین قارى عصر خود) و«سیّد القُرّاء (سرور قاریان)» شمرده شده است. 
٢ . بصیرت کامل
بُرَیر، به مبانى دینى خود اعتقادى راسخ و نسبت به حقّانیت راهى که در پیش گرفته بود، بصیرت کامل داشت و از این رو در مناظره با یزید بن مَعقِل در روز عاشورا او را به مباهله دعوت کرد و با غلبه یافتن بر او دعایش به اجابت رسید و حقّانیت خود را اثبات نمود .
٣ . پارسایى
یکى دیگر از ویژگى هاى بُرَیر ، پارسایى ، عبادت ، شب زنده دارى و روزه دارى است . در باره او گزارش شده است که : 
مقتل الحسین علیه السلام للخوارزمی : ج ١ ص ٢٤٨.
کان من الزهّاد الذین یصومون النهار ویقومون اللیل 
بُرَیر، از پارسایانى بود که روزها را روزه مى گرفتند و شب ها را به نماز مى ایستادند .
٤ . سخنورى
وى از سخنوران توانا بود . سخنان وى در ذى حُسُم و هنگامى که سپاه کوفه ، مانع از رسیدن آب به اهل بیت امام علیه السلام شده بود، و نیز احتجاج او در روز عاشورا بر کوفیان به فرمان امام علیه السلام، دلیل روشنى بر توانایى او در سخنورى است. 
همچنین، وى با اجازه امام علیه السلام ، در موضوع آب با ابن سعد ، گفتگو کرد .
گفتگوی بریر با شمر در شب عاشورا 
الفتوح : أقبَلَ الشِّمرُ بنُ ذِی الجَوشَنِ ـ لَعَنَهُ اللّه ُ ـ فی نِصفِ اللَّیلِ ومَعَهُ جَماعَةٌ مِن أصحابِهِ حَتّى تَقارَبَ مِن عَسکَرِ الحُسَینُ علیه السلام ، وَالحُسَینُ علیه السلام قَد رَفَعَ صَوتَهُ وهُوَ یَتلو هذِهِ الآیَةَ «وَلَا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِى لَهُمْ» ، إلى آخِرِها . قالَ : فَصاحَ لَعینٌ مِن أصحابِ شِمرِ بنِ ذِی الجَوشَنِ : نَحنُ ورَبِّ الکَعبَةِ الطَّیِّبونَ ، وأنتُمُ الخَبیثونَ ! وقَد مُیِّزنا مِنکُم . قالَ : فَقَطَعَ بُرَیرٌ الصَّلاةَ ، فَناداهُ : یا فاسِقُ ! یا فاجِرُ ! یا عَدُوَّ اللّه ِ ! أمِثلُکَ یَکونُ مِنَ الطَّیِّبینَ ؟! ما أنتَ إلّا بَهیمَةٌ ولا تَعقِلُ ، فَأَبشِر بِالنّارِ یَومَ القِیامَةِ وَالعَذابِ الأَلیمِ . قالَ : فَصاحَ بِهِ شِمرُ بنُ ذِی الجَوشَنِ ـ لَعَنَهُ اللّه ُ ـ وقالَ : أیُّهَا المُتَکَلِّمُ ، إنَّ اللّه َ تَبارَکَ وتَعالى قاتِلُکَ وقاتِلُ صاحِبِکَ عَن قَریبٍ . 
فَقالَ لَهُ بُرَیرٌ : یا عَدُوَّ اللّه ِ! أبِالمَوتِ تُخَوِّفُنی ، وَاللّه ِ ، إنَّ المَوتَ أحَبُّ إلَینا مِنَ الحَیاةِ مَعَکُم ! وَاللّه ِ ، لا یَنالُ شَفاعَةَ مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله قَومٌ أراقوا دِماءَ ذُرِّیَّتِهِ وأهلِ بَیتِهِ . 
قالَ : وأقبَلَ رَجُلٌ مِن أصحابِ الحُسَینِ علیه السلام إلى بُرَیرِ بنِ حُضَیرٍ ، فَقالَ لَهُ : رَحِمَکَ اللّه ُ یا بُرَیرُ ! إنَّ أبا عَبدِ اللّه ِ یَقولُ لَکَ : اِرجِع إلى مَوضِعِکَ ولا تُخاطِبِ القَومَ ، فَلَعَمری لَئِن کانَ مُؤمِنُ آلِ فِرعَونَ نَصَحَ لِقَومِهِ وأبلَغَ فِی الدُّعاءِ ، فَلَقَد نَصَحتَ وأبلَغتَ فِی النُّصحِ . 
ترجمه: شمر بن ذى الجوشن ـ که خداوند ، لعنتش کند ـ ، نیمه شب ، با گروهى از همراهانش به لشکر حسین علیه السلام نزدیک شد . حسین علیه السلام ، با صداى بلند ، به تلاوت این آیه مشغول بود: «و البته کسانى که کافر شده اند ، نباید تصوّر کنند این که به ایشان مهلت مى دهیم ، براى آنان ، نیکوست ...» ، تا آخر آیه . 
ملعونى از همراهان شمر بن ذى الجوشن ، فریاد کشید: به خداى کعبه سوگند، ما پاکیزگانیم و شما ، پلیدید ، و ما از شما ، جدا گشته ایم ! 
بُرَیر ، نمازش را قطع کرد و ندا داد: اى فاسق ! اى تبهکار ! اى دشمن خدا! آیا مانند تویى ، از پاکیزگان است ؟ ! تو جز چارپایى بى خِرد ، نیستى. تو را به آتش روز قیامت و عذاب دردناک ، بشارت باد ! 
شمر بن ذى الجوشن ـ که خدا لعنتش کند ـ ، بر سرِ او داد کشید و گفت: اى گوینده ! خداوند ـ تبارک و تعالى ـ ، تو را و همراهت حسین را به زودى مى کُشد . 
بُرَیر به او گفت: اى دشمن خدا! آیا مرا از مرگ مى ترسانى ؟ به خدا سوگند، مرگ ، از زندگى با شما، براى ما دوست داشتنى تر است . به خدا سوگند ، کسانى که خون فرزندان و خاندان محمّد صلى الله علیه و آله را مى ریزند ، به شفاعتش نمى رسند . 
مردى از یاران حسین علیه السلام به سوى بُرَیر بن حُضَیر آمد و به او گفت: خدایت رحمت کند ، اى بریر! ابا عبد اللّه علیه السلام به تو مى فرماید : «به جایگاهت ، باز گرد و با آنان سخن مگو، که ـ به جانم سوگند ـ ، اگر مؤمنِ آل فرعون ، قومش را نصیحت کرد و دعوت را به آخر رساند، تو نیز نصیحت کردى و آن را به آخر رساندى

٥ . خنده رویى در صبح عاشورا
بُرَیر ، همان کسى است که به دلیل یقین به زندگىِ پس از مرگ ، در صبح عاشورا ، هنگامى که امام علیه السلام و یارانش در حلقه محاصره دشمن بودند و فاصله اى با شهادت نداشتند ، از آرامش خاصّى برخوردار بود و با دوست خود ، عبد الرحمان ، با چهره اى خندان ، گفتگو مى کرد . دوستش به وى ایراد گرفت و گفت : اى بُرَیر ! مى خندى ؟! الآن ، نه وقت خنده است ، و نه کار بیهوده . 
بُرَیر ، در پاسخ وى گفت : 
قوم من مى دانند که من ، نه در جوانى و نه در پیرى به کار بیهوده علاقه مند نبوده ام . و إنما أفعل ذلک استبشاراً بما نصیر إلیه این کار را براى خجستگى آنچه برایمان اتّفاق مى افتد ، مى کنم. به خدا سوگند ، جز این نیست که ما با این گروه ، با شمشیرهایمان رویارو مى شویم و ساعتى را با آنها مى جنگیم و سپس با حور العین ، هماغوش مى گردیم .
امام زمان علیه السلام هم در زیارت ناحیه مقدسه به بریر سلام داده است.

المناقب لابن شهر آشوب : ج ٤ ص ١٠٠ ، بحار الأنوار : ج ٤٥ ص ١٥
براساس نقل ابن شهر آشوب در مناقب وقتی بریر بن خضیر به میدان رفت چنین رجز میخواند
بَرَزَ بُرَیرُ بنُ خُضَیرٍ الهَمدانِیُّ وهُوَ یَقولُ : 
أنَا بُرَیرٌ وأبی خُضَیرٌ 
لَیثٌ یَروعُ الأُسدَ عِندَ الزِّئرِ 
یَعرِفُ فینَا الخَیرَ أهلُ الخَیرِ 
أضرِبُکُم ولا أرى مِن ضَیرِ 
کَذاکَ فِعلُ الخَیرِ مِن بُرَیرِ 
قَتَلَهُ بَحیرُ بنُ أوسٍ الضَّبِّیُّ .
ترجمه: بُرَیر بن خُضَیر هَمْدانى به میدان آمد ، در حالى که مى گفت : 
من، بُرَیرم و پدرم، خُضَیر بود؛ 
شیرى که دیگر شیران را [ نیز ] با غُرّشش مى ترسانْد
نیکوکاران ، کار خیر ما را مى دانند 
شما را [ با شمشیر ] مى زنم و در این کار ، زیانى نمى بینم . 
این گونه است انجام دادن کار خیر از بُرَیر . 

حسین علیه السلام ، صبحگاهان ، با یارانش نماز گزارد . سپس اسبش را برایش آوردند و بر آن نشست و با چند تن ازیارانش به سوى لشکر دشمن ، پیش آمد . بُرَیر بن خُضَیر هَمْدانى، جلوى ایشان بود. حسین علیه السلام به او فرمود : «اى بُرَیر ! با اینان ، سخن بگو و آنان را نصیحت کن .
بُرَیر ، پیش رفت و نزدیک لشکر دشمن ـ که همگى به سوى حسین علیه السلام پیش آمده بودند ـ ، ایستاد . 
سپس، بُرَیر به آنان گفت: اى مردم ! از خدا پروا کنید، که باقى مانده گران قدرِ پیامبر صلى الله علیه و آله ، به میان شما آمده است و اینان ، فرزندان و خاندان و دختران و حرمِ (نزدیکانِ) او هستند . نظر و دلیلتان را بیاورید و بگویید که مى خواهید با آنان ، چه کنید؟ 
گفتند: مى خواهیم که آنان را در اختیار امیر عبید اللّه بن زیاد بگذاریم تا در باره ایشان ، نظر دهد . 
بُرَیر گفت: آیا راضى نمى شوید که ایشان ، به همان جایى که از آن آمده اند، باز گردند ؟ واى بر شما ، اى کوفیان! نامه هایى را که براى آنان فرستادید و تعهّدهایى را که از جانب خود به ایشان دادید و خدا را بر آن گواه گرفتید، فراموش کرده اید ، و خدا براى گواهى دادن ، کافى است. واى بر شما! خاندان پیامبرتان را دعوت کردید و ادّعا کردید که جانتان را براى آنان ، فدا مى کنید ؛ امّا چون نزد شما آمدند ، آنان را در اختیار عبید اللّه گذاشتید و آب جارى فرات را که در دسترس همه است و یهود و نصارا و مجوس از آن مى نوشند ، و سگ و خوک هم به آن در مى آیند، از آنان ، باز داشتید . پس از محمّد صلى الله علیه و آله ، با ذریّه اش بد کردید. شما را چه مى شود ؟! خداوند ، روز قیامت ، شما را سیراب نکند! چه بد قومى هستید شما ! 
برخى از آنها به او گفتند: اى مرد ! ما نمى دانیم که چه مى گویى . 
بُرَیر گفت: ستایش ، ویژه خدایى است که بصیرتم را در باره شما افزون کرد . خدایا ! من از کردار این گروه ، به سوى تو بیزارى مى جویم . خدایا ! میانشان درگیرى و هراس بینداز ، تا تو را خشمگین بر خودشان ، ملاقات کنند . 
آنان ، به سوى او تیراندازى کردند و بُرَیر ، به عقبْ باز گشت.

 

 

شب دوم ماه محرم -مناجات امام زمان

۶۴۳ بازديد

شب دوم ماه محرم -مناجات امام زمان

 

هر چند خیر ما به سویت کم می آید

الطاف تو بر نوکران هردم می آید

حال گدا تنظیم با حال کریم است

غم بر دلت باشد به دلها غم می آید

بیماریم گر پشت در نشستیم

کی آخر از آن سوی در مرهم می آید

روز وصالت آبرو دار است ما را

اشکی که از دوری تو نم نم می آید

وقتی که ما نان و نمک از تو بگیریم

بر سفره ی ما برکت عالم می آید

آقا بگو آیا به دردت می خورم من

آقا بگو چه کاری از دستم برمی آید

یک کربلا همراه تو باشیم ، کافی است

در آن شب جمعه که زهرا هست می آید

زینب اگر امروز در مهمل نشسته

یک روز تا گودال مَحرم می آید